محل تبلیغات شما

Maman Khoobam:
ب دختر
وقتی اولین بار خبر امدنت را شنیدم فقط و فقط پرسیدم سالمهو پرستار مهربان گف.سالم و زیبا و دوستداشتنی

وقتی برای اولین بار دیدمت بوسیدمت و دستهای کوچکت را در دستانم فشردم و بار ها و بارها بوسیده بر ان زدم

یکی گف شسته نشدهچه حرفی.تو جزئی از من بودی و تو مال من بودی.بارها و بار ها وسواس گونه جز جز بدنت را وارسی کردم که مبادا مشکلی داشته باشی.

باورم نمیشد از لطف خدا و من شکاکانه میترسیدم و هنوز باور نداشتم لطف و هدیه اش راکه بهترین هدیه بودی ونمیدانی چقدر شاد و مغرور بودماز عنایت خدااز محبت خدا از مرحمت و لطف خدا

وسواس گونه مراقبت بودم که مبادا در نگهداری این لطف عظیم کوتاهی کنم.

اخرین دستورات علمی را اجزا میکردم

برایت نقشه ها میکشیدم و تمام ارزوهایی را که برای خودم دست نایافتنی بود برایت آرزو میکردم و ب خودم قول دادم نگذارم و نگذارم هر انچه مرا در طفولیت و نو جوانی و جواتی ازارم داد برایت پیش اید.

تو شاهزاده خانمی بود از ماهو من عزم کرده بودم تو را چون یک شاهزاده خانم مراقبت کنم.و حالا میگویم تولدت هزاران بار مبارک الهی شاد و سلامت باشی و قدردان الطاف خداومند

مشکوک بع ایست قلبی

همیشه با تبریکات اشکمو درمیاری!

احساسات شلخته ی عزیزم

بار ,تو ,لطف ,خدا ,ها ,بودی ,که مبادا ,بودی و ,بار ها ,و من ,را که

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کربلایی مهدی مختاری